با تولد ولىّ خدا بهترین برکات بهره مردم مىگردد، زیرا او خیرُ أهلِ الأرض است و اثر وجودى بهترین انسان زمین تمام زمین و ساکنانش را بهرهمند مىسازد. ولىّ عصر عجل اللّه تعالى فرجه و آخرین حجّت الهى که خیر اهل الارض زمان ماست، در سحرگاه نیمه شعبان سال ”۲۵۵”(ه . ق) چشم به جهان گشودند و این شب مبارک که میلاد موفور السرور آن حضرت است.
احتمال دارد شب قدر نیز باشد، همانگونه که به برخى اعمال لیالى قدر در این شب نیز سفارش شده است. نیمه شعبان، شب مبارکى است که در فضائل شباهت بسیارى به لیالى قدر دارد و همانگونه که در برترى شبهاى قدر فرمودهاند که ” فَإِنَّهَا لَیْلَهٌ آلَى اللَّهُ عَلَى نَفْسِهِ أَنْ لَا یَرُدَّ سَائِلًا لَهُ فِیهَا مَا لَمْ یَسْأَلْ مَعْصِیَه . در فضیلت شب نیمه شعبان نیز نبى مکرم اسلام (ص) فرمود که خداوند در شب نیمه شعبان به اندازه موى گوسفندان قبیله بنى کلب بندگانش را مىآمرزد: یَغْفِرُ اللَّهُ لَیْلَهَ النِّصْفِ مِنْ شَعْبَانَ مِنْ خَلْقِهِ بِقَدْرِ شَعْرِ مِعْزَى بَنِی کَلْبٍ و این سخن، کنایه از فراوانى آمرزیده شدگان در آن شب مبارک است.
کلام نورانى دیگرى از امام صادق علیه السّلام نشان مىدهد نیمه شعبان نیز در حدّ خویش، شب قدر و واجد یکى از درجات تقدیر امور است. ایشان در برابرى این سنت با لیالى مبارکه قدر فرمود: إِنَّهَا اللَّیْلَهُ الَّتِی جَعَلَهَا اللَّهُ لَنَا أَهْلَ الْبَیْتِ بِإِزَاءِ مَا جَعَلَ لَیْلَهَ الْقَدْرِ لِنَبِیِّنَا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم؛ همانطور که خداوند به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم شب قدر مرحمت فرمود، به ما اهل بیت نیز نیمه شعبان را عطا کرد.
امام باقر علیه السّلام در پاسخ پرسشى درباره فضیلت شب نیمه شعبان فرمود که با فضیلتترین شب پس از لیله القدر شب نیمه شعبان است که خداوند در این شب فضل خویش را بر بندگانش ارزانى مىدارد و با منّ و کرم خود آنان را مىآمرزد، پس براى نزدیکى به خداى سبحان در این شب بکوشید چون خداوند سوگند یاد کرده است که هیچ سائلى را-تا وقتى که امر ناپسند و گناهى نخواسته است-محروم نگرداند: هِیَ أَفْضَلُ لَیْلَهٍ بَعْدَ لَیْلَهِ الْقَدْرِ فِیهَا یَمْنَحُ اللَّهُ تَعَالَى الْعِبَادَ فَضْلَهُ وَ یَغْفِرُ لَهُمْ بِمَنِّهِ فَاجْتَهِدُوا فِی الْقُرْبَهِ إِلَى اللَّهِ (تعالى) فِیهَا، فَإِنَّهَا لَیْلَهٌ آلَى اللَّهُ عَلَى نَفْسِهِ أَنْ لَا یَرُدَّ سَائِلًا لَهُ فِیهَا مَا لَمْ یَسْأَلْ مَعْصِیَه وَ . . . فَاجْتَهِدُوا فِی الدُّعَاءِ وَ الثَّنَاءِ عَلَى اللَّهِ (عزّ و جلّ). پیامبر گرامى اسلام صلّى اللّه علیه و آله و سلّم نیز شب نیمه شعبان به عایشه فرمود که در نیمه شعبان اجلها نوشته و ارزاق قسمت مىگردد و خداى عزّ و جلّ در این شب بیش از موهاى بزهاى قبیله بنى کلب، بندگانش را مىآمرزد و فرشتگان را به آسمان دنیا و از آنجا به زمین نازل مىکند و در این نزول ابتدا در مکه فرود مىآیند: أَمَا تَعْلَمِینَ أَیَّ لَیْلَهٍ هَذِهِ ؟ إنّ هَذِهِ اللَّیلهُ لَیْلَهُ النِّصْفِ مِنْ شَعْبَانَ؛ فِیهَا یُکْتَبُ آجَالُ وَ فِیهَا تُقَسَّمُ أَرْزَاقُ وَ إِنَّ اللَّهَ (عزّ و جلّ) لَیَغْفِرُ فِی هَذِهِ اللَّیْلَهِ مِنْ خَلْقِهِ أَکْثَرَ مِنْ عَدَدِ شَعْرِ مِعْزَى کَلْبٍ وَ یُنْزِلُ اللَّهُ (عزّ و جلّ)مَلَائِکَتَهُ إِلَی السَّمَاءِ الدُّنیا و إِلَى الْأَرْضِ بِمَکَّهَ
راز همتایى لیله میلاد امام زمان (عج) با شب قدر
انسان کامل معصوم-که مصادیق منحصر آن عترت طاهرهاند-عدل و همتاى قرآن حکیم است و براساس حدیث متواتر ثقلین به هیچوجه از یکدیگر جدایى نمىپذیرند. قرآن تجلّى کتاب تدوینى خدا و انسان کامل معصوم تجلّى کتاب تکوینى اوست. همانطور که با نزول قرآن در ظرف زمانى معیّن، آن ظرف معهود، قدر یافته و شب قدر مىشود، با تجلّى امام معصوم و تنزلش از مخزن غیب الهى در ظرف زمان معیّن، آن ظرف شخصى قدر پیدا مىکند و شب قدر مىشود، زیرا هرچند ممکن است زمان و زمین به واسطه صدورشان از منبع غیب الهى حظّى از قداست داشته باشند؛ امّا آنچه مایه شرافت زمان است همانا متزمّن و آنچه مایه فخر مکان است همانا متمکّن است.
برطبق این بیان جامع، میلاد ولىّ معصومى که کون جامع و معادل قرآن مجید است، حقیقت او و نبوّت یا امامت او مستلزم شب قدر شدن خواهد بود. و بر همین اساس آنچه درباره حضرت صدیقه کبرى، فاطمه زهرا علیها السّلام و نیز درباره میلاد حضرت خاتم الاولیاء عجل اللّه تعالى فرجه مبنى بر تطابق حقیقت آن ذوات مبارک با لیله القدر یا معرفى میلاد آنان بهعنوان شب قدر مطرح مىگردد، از سنخ تمثیل است نه تعیین، همچنان که در دعاى شب مبعث رسول اکرم صلّى اللّه علیه و آله و سلّم سخن از جریان تجلى اعظم به میان مىآید:
اللّهمّ إنّی أسئلک بالتجلّی الأعظم فی هذه اللیله من الشّهر المعظّم و المرسل المکرّم.
روایات معصومان علیهم السّلام نیز گویاى تبیین پیوند ناگسستنى قرآن و عترتاند و همسو با حدیث ثقلین، گواه جدایى ناپذیرى این دو حقیقت و احکام آنها از یکدیگرند.
همین پیوستگى در مقام معرفت نیز جریان دارد. ائمّه علیهم السّلام براى معرفى خود از قرآن کمک مىگیرند و براى شناساندن قرآن از حقیقت خودشان سخن مىگویند، زیرا هیچ یک را بىدیگرى نمىتوان شناخت.
از آنجا که حضرت خاتم الاوصیاء حجه بن الحسن المهدى عجل اللّه تعالى فرجه عصاره فضائل اهل بیت وحى علیهم السّلام بلکه تمام انسانهاى کامل است، ظرف زمانى تجلّى او از مخزن غیب الهى در نشئه ملک در میان سایر ایام مبارک و موالید حجج الهى علیهم السّلام برجستگى خاص و ویژهاى یافته است که در پرتو آن همطراز لیالى قدر، بلکه شبى از شبهاى محتمل قدر به شمار مىآید.
گویا در عصر ما که زمان ولایت آن آخرین ولىّ معصوم است، مقدرات عالم در مراتبى رقم مىخورد که از شب میلاد آن حضرت در نیمه شعبان آغاز گردیده و در شبهاى ماه مبارک رمضان یکى پس از دیگرى تثبیت مىشود.