کاریکَلِماتور نامی است که پرویز شاپور در سال ۱۳۴۷ بر نوشتههای خود که در مجلهی خوشه به سردبیری احمد شاملو چاپ میشد گذاشت. این واژه حاصل پیوند کاریکاتور و حرف «ک» مخفف «کلمه» است. به دید شاملو، نوشتههای شاپور کاریکاتورهایی است که با کلمه بیان شدهاست.
کاریکلماتور نثر است. بازی زبانی دارد تا بتواند گفتنی ها را دیدنی کند (تصویری) -طنز دارد.
کاریکلماتور از نظر معنایی ، صراحت دارد. -کاریکلماتور از چند معنایی واژه ها سود می برد.
کاریکلماتور، معمولا از بدیهیات و روزمره ها و دم دستی هاست.
سابقه ای در ادبیات کهن به عنوان یک ژانر ندارد. اما می شود نمونه هایی در نثر و نظم پیدا کرد.
ایجاز از ویژگی های کاریکماتور است. در کاریکلماتور نوعی نازک اندیشی مانند سبک هندی دیده می شود. غافل گیری دارد که با غافل گیری شعری متفاوت است . نوع لذت در کاریکلماتور با شعر متفاوت است.
آنچه که “انجام میدهی” بسیار تاثیر گذارتر است از آنچه که “میگویی”…
از کسانی که با من موافق بودند، چیزی نیاموختم.
*بعضی از نگاهها صدای قشنگی دارند.
*درد را از هر طرف بنویسی، درد است.
*وقتی از پست و مقام بالایش خلع شد، دیدم از من هم کوتاهتر است.
*آدمهای فقیر نه مشت دارند نه پشت.
* خواب غفلت به رختخواب نیاز ندارد.
* روزی که بخشیدن را یاد گرفت، زندگیکردن را آموخت.
* پول گاهی دست را باز میکند و گاهی دهان را بسته.
دهه هشتادیا رو ببین! کلاس دومه، با کلمات کتاب علومش به شوخى جمله سازى کرده، عملا کاریکلماتور نوشته ? جامدادى و زمینش خیلى خوبه
****************
روزی که بخشیدن را یاد گرفت، زندگیکردن را آموخت.
سرگشته ی محضیم و درین وادی حیرت
عاقل تر از آنیم که دیوانه نباشیم
****************
قلبِ من، مال خودمه؛ ولی هر موقع که سرِ تو باهاش جر و بحث میکنم، طرف تو رو میگیره
توی مشکلات زندگیت مثل روغن توی آب باش یعنی همه جوره سعی کن تو مشکلاتت حل نشی
****************
آدما رو وقتی که خرشون از پل میگذره بشناسید،اصلا خَرِ از پل گذشته یه واحدِ آدم شناسیه!
روی کوچه ی برفی، ردّ پاییست که برنَگشته … انگار قصهی توست …
****************
تو نداشته ی منی ..! وقتی تو نباشی به چه کارم می آید این همه آسمان …
ﮔﺮگی ﺭﺍ ﺩیدم که ﺯﺍﺭ ﺯﺍﺭ میگریست نمیدانم کدام کلاغ به گوشش رسانده بود که ” ﺁﺩﻡ ﻫﺎ ” ﺷﺒﯿﻪ تو هستن…
****************
گفتی زسرت فکر مرا بیرون کن!جانا،سرم از فکر تو خالی ست،دلم را چه کنم؟
دوستت دارم…و همین یعنی کوتاه ترین…شعرِ بلندِ دنیا…!!
****************
– چرا کشتیش؟+ دلم برای شما تنگ شده بود آقای قاضی!
ولی خدا وکیلی با یه جون تا این مرحله از زندگی رو خوب اومدیما …
****************
تمام راه های درمان دلتنگی را رفته ام…درمان فقط تویی راهی نیست.
جوری خوابم میاد که انگار قرار بوده درس بخونم!
****************
ترسم از سرما نبود؛ یلدا انارها را چیده بود.
یلدا شبی ست که هیچ وقت کوتاه نمی آی
****************
هندوانه،در نشست پاییز دلگیر، شب یلدا دلباز می شود.
یلدا فرصتی است برای شمردن جوجه های آخر پاییز!
****************
ماهی های آپارتمان نشین، در تنگ آب زندگی می کنند.
رنگین کمان آتش بازی آبکی طبیعت است.
****************
دلم به حال ماهیها میسوزد چون هیچ کس اشکشان را نمیفهمد.
وقتی از کار بیکار شدم کودک درونم را به شیر خوارگاه سپردم!
****************
هر درخت پیر، صندلی جوانی میتواند باشد.
فاصله بین دو باران را سکوت ناودان پر میکند.
****************
قطره باران، اقیانوس کوچکی است.
زندگی بدون آب از گلوی ماهی پایین نمیرود.
****************
*به یاد ندارم نابینائی به من تنه زده باشد.
*قلبم پرجمعیتترین شهر دنیاست.
****************
*اگر بخواهم پرنده را محبوس کنم، قفسی به بزرگی آسمان میسازم.
*به عقیده گیوتین، سر آدم زیادی است.
****************
*به نام پیوند دهنده قلبها و عروق!
*کلاغ میخواست پرواز هواپیما را یاد بگیرد دچار نقص فنی شد!
*برای آنکه خواب از سرم نپرد داخل قفس میخوابم!
****************
*برای عیادت از خیاط باشی کمپوت دکمه و پارچه گلی بردم!
*بداقبال از بازار شانس خرید.
*اسباب بازیهای کودکان مدرن شدند ولی دنیای خیال کودکان پوسید !!
****************
*خودکار روشن، خط تیره نمیکشد.
*طول زندگی با (أرز)بیشتر می شود.
*خط فقر، الفبا ندارد.
****************
*بلبل مرتاض، روی گل خاردار مینشیند!
*غم، کلکسیون خندهام را به سرقت برد.
*گربه بیش از دیگران در فکر آزادی پرندهٔ محبوس است.
****************
*جوان خیالباف با رویا ازدواج کرد.
*خیالت که “می وزد” تمام درختان شهر” بیدمجنون “میشوند.
*درسجده رازهای سربه مهر میگفت.
*آدم پخته ای نبود مدام از کوره در می رفت.
*********************
*شکم پرست به سفره سجده می کرد.
*گربه سربه هوا در جستجوی موشک بود.
*بدون گواهینامه بود وقتی وارد میدان مین شد.
*نام همه دختران مرد فقیر، آرزو بود.
*فرصت طلب از رابطه شکر آب، مربا می پزد.
*جنگ، دست و پاگیر ترین اتفاق روزگار است.
نمونههایی از کاریکَلِماتورهای پرویز شاپور:
اگر بخواهم پرنده را محبوس کنم، قفسی به بزرگی آسمان میسازم.
به یاد ندارم نابینائی به من تنه زده باشد.
هر درخت پیر، صندلی جوانی میتواند باشد.
******************************
*حمیدرضاکنگیا(کنگر)
۱)بدون گواهینامه بود وقتی وارد میدان مین شد.
۲)گربه سربه هوا در جستجوی موشک بود.
۳)درمسیر زندگی درآمد و هزینه تقاطع غیر هم سطح هستند.
************
کاریکاتور یا کارتون نوعی نقاشی است که سوژهٔ دلخواه را به صورت مضحک و خنده آوری ترسیم میکند.واژهٔ کاریکاتور از فعل کاریکاره ایتالیایی، به معنی بار کردن گرفته شدهاست. کاریکاره جریمهکردن و توبیخکردن نیز معنی میدهد و به نظر میرسد که نخستین بار توسط شخصی به نام موسینیدر سال ۱۶۴۶ میلادی به کار رفته باشد و او نیز به نوبه خود این واژه را کاراچی،یعنی نقاشیهای خیابانی بلونیایی هم عصر خویش گرفته باشد. چرا که این نقاشی ها همواره دارای عناصری اغراق آمیز بودند که سوژهها را مضحکه میکردند. همچنین ممکن است که کاریکاتو از واژهٔ کاراتره (caracter) و یا کارا اسپانیایی به معنای صورت اخذ شده باشد. عمدهترین بخش هر کاریکاتور صورت آن است.
*ای که دستت میرسد، کاری بکن…
*بابا قهرمانه
* یه زمانی کوچه ها این شکلی بودن…
یک دیدگاه