زندگى موسى بن جعفر:
نام مادرش حمیده یعنى پسندیده بود. زمانی که امام صادق (ع) او را دید فرمود: «حَمِیدَهُ مُصَفَّاهٌ مِنَ الْأَدْنَاسِ کَسَبِیکَهِ الذَّهَبِ» (کافى، ج ۱، ص ۴۷۷) زن پاکى بود. خوش قلب بود. لقب ایشان به این علت «کاظم»است که کاظم یعنى «فرو دادن» امام خیلى از بنى عباس زجر کشیده و غصه خورده بود. حضرت سالها در زندان بود، البته براى حق به زندان رفتن اشکال ندارد. شیر را به خاطر ارزش و قدرتش در قفس مىاندازند. یک وقت انسان مجرم است و زندان مىرود و یک وقت هم پاک است و به زندان مىرود. یوسف هم زندان رفت. امام هم به جرم پاکى به زندان افتاد. خدا آیت الله مطهرى را رحمت کند. بحثى دارد پیرامون کسانى که به جرم پاکى به زندان رفتند.امام کاظم (ع) مدت زیادى از عمرش را در زندان بود. انگشترى داشت روى آن نوشته بود «حَسْبِىَ اللَّهُ» «نَقْشُ خَاتَمِ أَبِى الْحَسَنِ ع حَسْبِىَ اللَّهُ» (کافى، ج ۶، ص ۴۷۳) تنها خدا مرا کافىاست.
امامان ما روى انگشترانشان چیزى نوشته بودند که این کلمات رمز و اشاره بود. روى انگشتر حضرت کاظم (ع) تصویر یک ماه شب اول هم بود. ماه هلال رمز این است که بالاخره شما هر چقدر مىخواهید ما را زندان کنید. روزگارى این هلال ماه، بدر خواهد شد. وقتى حضرت مهدى (عج) ظهور کند، یک گل ریز روى انگشترش خواهد بود. یعنى عاقبت و پیروزى با ماست. در زمان تقیه اسم ها رمزى بود. مثلا نمىتوانستند بگویند امام صالح فرموده است، بلکه مىگفتند عبد صالح فرموده است.
امام موسی کاظم، ۱۴ سال در زندان بودند دوران زندگی ایشان دورانی است که حتی شیعیان جرأت نمیکردند نام این امام همام را ببرند و ناگزیر بودند ابیابراهیم، ابیالحسن، عبدصالح، عالم، رجل بگویند و تقیّه در زمان این حضرت شدّت یافت و محیط رعب و وحشت برای علویان به وجود آمد. هارون بالاخره حضرت را مسموم کرده و حتی اجازه نداد آن حضرت را تشییع کنند بلکه چند نفر تابوت حضرت را روی جسر بغداد گذاشتند و فریاد زدند هذا الامام الرفضه گفتنی است امام شیعیان را پس از اطلاع تشییع جنازه باشکوهی کردند و بغض بنی عباس را به دل گرفتند.در این زمان شیعیان کوفه و بصره و مکه و مدینه و یمن علیه بنی عباس دست به شورش زدند.
سیره زندگى امام کاظم علیه السلام
امام کاظم (ع) به قول علماى اهل سنت در زمان خودش با کمال ترین فرد روزگار بود. ابوحنیفه مىگوید: وارد خانه امام صادق شدم بچهاى آن جا بود، سئوال هایى کردم چنان جواب داد، حیرت زده شدم. گفتم شما کى هستید؟ بچه خردسالی هستی که به این زیبایى سخن مىگویى! فرمود: من پسر امام صادق (ع) هستم.
ابوحنیفه دو سال شاگرد امام صادق (ع) بود و مىگفت من هر چه دارم از آن دو سال دارم. در عبادت با سجدههاى طولانى، با اشکهاى ریزان، با مناجاتهاى زیاد، با تضرّعهاى پى در پى، وقتى قرآن مىخواند جمعیت جمع مىشدند، گریه مىکردند. خود امام کاظم (ع) گریه مىکرد. آنها مزه قرآن را مىچشیدند. سحرخیزىهایى که داشت. این دعایى که معروف است در سجده بخوانیم از امام کاظم (ع) نقل شده است. «اللهم انى اسئلک راحه عند الموت»
در حدیث آمده است مؤمن در زمان مرگ انگار گل مىبوید. من لحظات آخر عمر امام بالا سر ایشان بودم و دیدم که امام چگونه از دنیا رفتند. یعنى واقعاً انگار گل بو کرد. مؤمن از مردن لذت مىبرد «مُشْتَاقَهً إِلَى فَرْحَهِ لِقَائِک» یعنى سلمان، ابوذر و امیرالمؤمنین را مىبیند. جاى خودش را مىبیند و پر مىزند. «مُشْتَاقَهً إِلَى فَرْحَهِ لِقَائِک» امام کاظم (ع) در قنوت دعاهایش این بود: «اللَّهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُکَ الرَّاحَهَ عِنْدَ الْمَوْتِ و المغفره بعد الموت وَ الْعَفْوَ عِنْدَ الْحِسَابِ» چون حساب بسیار مهم است. در دعاى جوشن داریم «یا من حساب فى الحساب هیبه» حساب خدا هیبتى دارد که هر کسى باشد فرو مىریزد.
امام کاظم (ع) علم مفید را چهار چیز معرفى مىکند
امام کاظم مىفرماید: علم مردم را در چهارچیز یافتم، یعنى علم مفید در چهار چیز است. چون بعضى علمها فقط یکسرى اطلاعات است. اما ندانستن آن ننگ نیست و دانستن آن افتخار هم نیست. و قرآن در مورد مواد درسى یک آیه دارد مىفرماید: «وَ یَتَعَلَّمُونَ ما یَضُرُّهُمْ وَ لا یَنْفَعُهُمْ» (بقره/ ۱۰۲) بعضىها در دانشکدهها و دبیرستانها درس مىخوانند و چیزهایى مىخوانند که ضرر دارد. «ما یَضُرُّهُمْ وَ لا یَنْفَعُهُمْ» درس مىخوانند، درسهایى که ضرر دارد و نفع ندارد. اگر شما، علم مفید دانستید و در کنار آن رابطه برق نیز در اختیارتان بود خوب است. اگر انسان انبارى و خانه داشته باشد، جنس نیز بخرد، خوب است. چون جنس را مىبرد و در انبار مىگذارد. چون کسى که انبارى ندارد، هر چه را نیز که دارد گم مىکند. جنس نیاز به انبار دارد. ما قبل از این که ماشین داشته باشیم باید جاده داشته باشیم. چون اگر جاده بود، عبور آسان است.
*واحد قرآن و نهج البلاغه