بهار و تابستان به پایان رسید و اینک در پاییز طبیعت، بهاری دیگر را تجربه می کنیم. بهار دانش و موسم شکفتن و فرصت آگاهی و دانایی و لذت دیدار با آزادی و رهایی از نادانی.
هنگامه شورآفرینی و لحظه های موانست با روشنایی است.
در بهار علم اندوزی، جان را به شکوفه های معرفت زینت می بخشیم و وجود از دهشتکده جهل برون می بریم.
در این آغاز دوباره، در این تکرار فرح بخش و در این ادامه زندگی، به بزرگی روح می اندیشیم و می پردازیم.
حالا که هوای تازه و سالم تنفس به عطر درس و بحث و گفت و گوهای راهگشا همراه می شود، کتاب زندگی را با آرزوهایی از جنس بلور و آب و آیینه و نغمه های دلنشین آسمانی می نویسم.
در دل برگ ریزان پاییز، درخت جان را از آب حیات چنان سیراب می سازیم که سرسبزی آن چشم را خیره کند و امید را به خانه هایمان بیاورد.
دانش و دانایی، گوهر زندگانی و عالمان، ستاره های درخشان آسمان آفرینشند.
خستگی و تشنگی و گرسنگی تن با استراحت و آشامیدن و خوردن برطرف می شود و حصار تنگ قفس نادانی با خواندن و نوشتن و گفتن و شنیدن برداشته می شود.
ضرورت این راه، همراهی دانش با تفکر و علم با عمل است آن هم عمل صالح مستمر پایدار که اگر چنین نشود و نباشد، رهزنی می شود و جان می فرساید و ویرانی به بار می آورد. حاصلش می شود عالمانی زهد ستیز و دانشمندانی تقواگریز و مدرک دارانی بی درک و توجیه گرانی ظلم پذیر و ستم گستر. واقعیت تلخی که در گوشه و کنار کم نیستند و کمشان هم بسیار است.
دانشتان افزون و ایمانتان پرثمر و عملتان پاکیزه باد.
دکتر خسرو مزرعی، عضو هیأت علمی دانشگاه