*مقام اول- حسین عبدی/ گرگان
غزل : آیینه ی پیغمبر
از حوالی فدک، پرواز می ریزد هنوز
از گلوی آبها آواز می ریزد هنوز
دختری ام ابیها می شود، پیش پدر
از لبش شعر و شکر با ناز می ریزد هنوز
همدم انفاس قدسی پیمبر می شود
در دلش از قاف قرآن، راز می ریزد هنوز
ماه در نهج البلاغه؛ راه، روشن می شود
از همین یک نقطه، چشم انداز می ریزد هنوز
سوره ی کوثر به کوتاهی عمر اوست، لیک
مثنوی ها از همین ایجاز می ریزد هنوز
من کم آوردم خدا، شعر است این یا معجزه؟
جام، سرریز است، ساقی باز می ریزد هنوز
فاطمه بنت نبی، آیینه ی پیغمبر است
در دل ما شیعیان، اعجاز می ریزد هنوز
*مقام دوم- محمد حسن زاده/ گنبد کاووس
باد از بقیع و خانه ی مولا که رد شده
دنیا مسیر عاشقی اش را بلد شده
منظومه ی بلند غزلخوانی خدا !
در گردش به دور تو دلها رصد شده
حالا که ماه چهره ی تو قرص کامل است
در بندر دو پلک زمین جذر و مد شده
همواره رنج سهم دلت بوده و همین
تفسیر آیه ی « خلق الـ ….فی کبد »۱ شده
تاریخ یک روایت تلخ تخیلیست
اکنون به یمن نام شما مستند شده
***
حالا شبانه های دلم ، جشنواره ی :
هر کس برای تو دل پاک آورد ، شده
۱ : اشاره به آیه ی ۴ سوره ی بلد « لقد خلقنا الانسان فی کبد » براستی که انسان را در رنج آفریده ایم
*مقام دوم- قاسم بای/ رامیان
غزل( سپر زخمی ولایت)
بین دیوار ودر ورق خوردند، خاطراتی که شعله ور بودند
خاطراتی که آیه در آیه معنی سوره های تر بودند
واژه در واژه می شکست آن روز سوره ی کوثری که جاری بود
روی دستان کوچه گل می کرد زخم هایی که مستمر بودند
شب پرستان کوفه می رفتند نور حق را به ریسمان ببرند
شب پرستان شهر بنده ی نام، بنده ی هر چه سیم و زر بودند
بغض حیدر که بسته تر می شد روح کوثر شکسته تر می شد
بال هایش شکسته بودند و، باز تنهاترین سپر بودند
سپر زخمی ولایت! آه، آه! آیینه ی شهامت! آه
آه! با محسنت چه ها کردند داغ هایی که بر جگر بودند
قصه ی غربت تو جاری بود در نفس های چادری خاکی
در نگاه تو روضه می خواندند شعله هایی که پشت در بودند
آه پهلو شکسته ی تاریخ کاش پهلوی نور می ماندی
بعد تو بغض های خسته ی چاه مرهم چشم های تر بودند
هر شب از آفتاب می پرسم صبح فردا چه پاسخی دارند
چشم هایی که بسته ماندند و گوش هایی که سخت کر بودند
*مقام سوم- سید ابراهیم سجادی زاده/ گنبد
به رسم ولادت
ای کوثری که باغ جهان از بهار تست گل واژه های حق سند افتخارتست در محفلی که گور،فراخوان دختراست نامت ستاره ی پدر نامدار تست
زهرای نور، شهر زنورتو روشن است روشنگری برای همه یادگار تست
جاری است رودمهر تو دردشت سینه ها ایثار سفره ها کرم آشکار تست
خرم دلی که همدم وهمسایه ی تو شد همسایه داری ات مثل روزگار تست
آرامش رسولی ومادر، برای او آرامشی که هدیه ی پروردگار تست
ای زن ،که زندگی زتو رونق گرفته است الگوی زندگانی ما در تبار تست
ای دختر پیمبر و ای همسر امام این ها بجاست ، فاطمه (س)بودن عیار تست
«سجاد» ناتوان و غزل، ناتمام ماند این هدیه ای به رسم ولادت ، نثار تست
*مقام سوم- رمضانعلی ابری/ علی آباد کتول
جهان چه دیده و شنیده
که همچون باد
سربه درختان می کوبد و فریاد می زند
زمانی که زبان باز کردند
درها
دیوارها
از کبودی پهلو
و از آتشی که کوفه به دست داشت
حرف می زنند
چاه های مدینه
نخل های شکسته ی حجاز
برخیز
ای تاریخ خقته در لای در
به کدامین سمت اشاره کنم
که از هر انگشت به زخم های تو می رسم
پیشانیت که به خاک نرسید
نی بر پیشانیت سجده کرد
همراه پسرانت
زمین از شانه های آسمان افتاد
خورشید
پیراهنی از شب پوشید
یاسی خونین را می بینم
غریبانه
بر شانه های مردی
تشییع می شود